سيروانسيروان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

mama"s boy

بدون عنوان

سلام .این عکسای جدید سیروان رو واستون گذاشتم . امید وارم خوشتون بیاد .سیروان جون امروز بابای مامانت اومد رشت حالا نمیدونم تو وقتی بزرگ شدی چی صداش کنی واس همین گفتم بابای مامانی.خوب الان هم طبق معمول خوابی یعنی تازه خوابیدی فدات بشم عزیزه دلم الان میخوام چند تا عکس دیگه هم بذارم منتظر باشین   نظر فراموش نشه ...
14 شهريور 1392

بدون عنوان

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم الو ... الو... سلامhttp://ww.8pic.ir/ کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟ مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟ پس چرا کسی جواب نمی ده؟ یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس. بله با کی کار داری کوچولو؟ خدا هست؟ باهاش قرار داشتم. قول داده امشب جوابمو بده. بگو من می شنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم ... هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم . صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟ فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟ بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغ...
13 شهريور 1392

٩روزت شده

سلام سيروان عزيزم چي بگم از كار هاي عجيب غريبت پتو رو ميپيچيم دورت ميخواي بخوريش تا بيدار ميشي گريه ميكني ما هم چاره اي جز دادن پستونك يا شير بهت نداريم امروزم برديمت حموم اصلا گريه نكردي حتي يك ثانيه تو اين چند روز كشف كردم كه٣ نوع از اخلاقت به من رفته اول اينكه بيرون رفتنو خيلي دوست داري مثل من ابو خبلي خيلي دوست داري مثل من همش هم به قول مامان من دوست داري دهنت بجنبه مثل من،وقتي ميريم بيرون جيكت در نمياد تا ميايم خونه گريت شروع ميشه ، الان داري تو خواب ناز به سر ميبري وقتي اودم بالا سرت داشتي ميخنديدي جديدا تو خواب با صدا ميخندي قبلا بي صدا بود خنده هات خوب فعلا با باي راستي ٩ روزگيت مبارك
13 شهريور 1392

بدون عنوان

سيروان جون سلام ، امروز ٨روزت شده و نافت هم افتاد راحت شدي الان داري شير ميخوري انقدر شكمويي هر چيز ي بذارن جلو دهنت ميخوري شير خوردي ميبريمت حموم خيلي كيف ميده بهت خوش ميگذره پس زود تر شيرتو بخور بريم حموم
10 شهريور 1392

بدون عنوان

راستي من فعلا نميتونم واستون با اي پد واستون عكس بذارم هر وقت رفتم قايمشهر عكس ميذارم
7 شهريور 1392

بدون عنوان

راستي وقتي بدنيا اومدي ٣ كيلو و ٤٠گرم بودي الان شدي ٣/١٠٠ خيلي ريزه ميزه اي فداي اون تنت بشم خاله هات يعني خالتو دختر عمو هاي مامانت كه دختر خاله هامونم كه ميشن هي زنگ ميزنن اس ام اس ميدن قربون صدقت ميرن امروز منو ماماني (مامان بزرگ)برديمت حموم عاشق ابي هر وقت ميري تو اب ساكت ميشي كلا با مزه اي ديگه خوب فعلا با باي
7 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به mama"s boy می باشد